محل تبلیغات شما



 

 

خداوند ان‌شاءالله که به شماها اجر بدهد، صبر بدهد. [حاج قاسم] زندگی‌اش هم برای شما امتحان بود، شهادتش هم برای شما امتحان است. رنج زیاد است، غصّه بزرگ است، امّا اجر هم به همین اندازه بزرگ است. بایستی تحمّل کنیم، بایستی از خدای متعال راضی باشیم؛ بالاخره هر کسی از این مرحله‌ی زندگیِ این نشئه به نشئه‌ی بعد عبور خواهد کرد -همه عبور میکنند: من، شما، دیگران، همه؛ جوان، پیر- نوع عبور کردن مهم است؛ آن کسی که در راه خدا شهید میشود، برای خدا با اخلاص عمل میکند [به بهترین وجه عبور میکند]. حاج قاسم صد بار در معرض شهادت قرار گرفته بود؛ این بار اوّل نبود، و


 

زندگی نامه و وصیت نامه ی شهید کربلایی حجت الله رحیمی

شهید حجت الله رحیمی در تاریخ  24/12/1368  در شهر باغملک دیده به جهان گشود و درسال 1379 یعنی در سن 11 سالگی به عضویت پایگاه مقاومت بسیج مسجد سیدالشهدا باغملک درآمد و فعالیت مذهبی خود را بعنوان موذن ومکبر در این مسجد شروع نمود . وی در سال 1384 به عنوان عضو فعال بسیج فعالیتهای رزمی و فرهنگی خود را گسترش داده و به عنولن مسئول فرهنگی و مسئول اطلاعات پایگاه مقاومت امام حسین با غملک منصوب گردید 


 

کلام شهید :شهادت، هدف نیست، پیروزی هم هدف نیست، بلکه ترویج دین، هدف است.

نوید شاهد گلستان؛

 

 

شهید محمد اردنجی

نام پدر: حسینقلی

نام مادر: فاطمه بیگم اردنجی

ولادت : 1349/3/15

شهادت : 1360/3/19

سن : 11 سال

محل شهادت : گنبد

محل دفن : گنبد- گار شهدای یحیی بن زید


وی دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین، شهید شد، با صفا و صمیمیت و در زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان، سپری کرد.

محمد حسین در سال 1352، به مدرسه رفت و کلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم طی کرد. سال پنجم ابتدایی و اول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه در این شهر گذراند.

در همین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون‌ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید.

 


 

در قرآن آیات متعددی درباره شهید و فضیلت آن در راه خدا ذکر شده است که به اختصار قسمتی از آن را بیان می‌کنیم.

الف- بررسی آیات قرآن

1- سوره بقره، آیه 154:

و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل‌الله اموت بل احیاء ولکن لا تشعرون»

کسی را که در راه خدا کشته شد، مرده نپندارید، بلکه او زنده جاوید است، ولیکن شما این حقیقت را نخواهید یافت.»

در آیه بالا 3 تذکر بسیار مهم درباره شهدا به انسان‌های دیگر شده است:

1- در پندار و گفتار در مورد شهدا نباید لفظ (مرگ) را بکار برد.

2- حیات شهدا بعد از شهادت برای همیشه جاودان است.

3- ما توان درک زندگی شهدا را نخواهیم داشت.

 


 

وصیت‌نامه شهید محسن حججی را با هم می‌خوانیم:

حالا که دستهایم بسته است می‌نویسم نه با قلم که با نگاه و نه با جوهر که با خون، رو به دوربین ایستاده‌ام و ایستاده‌ام رو به همه شما، رو به رفقا، رو به خانواده‌ام، رو به رهبر عزیزم و رو به حرم. حرامزاده‌ای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم و حالا که اینجا در این خیمه‌گاهم هیچ ترسی در من نیست. تصویرم را ببرید پیشکش رهبر عزیز و امامم سید علی ‌ای و فرمانده‌ام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده‌ایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد».

آسمان اینجا شبیه هیچ‌جا نیست حتی آسمان روستای دورک و وزوه که در اردوی جهادی دیده‌ام یا آسمان بیابان‌های سال‌های خدمتم، اینجا بوی دود و خون می‌آید. کم‌کم انگار لحظه دیدار است ولی این لحظه‌های آخر که حرامیان دوره‌ام کرده‌اند می‌خواهم قصه بگویم و قصه که می‌گویم کمی دلم هوایی علی کوچولویم می‌شود ولی خدا وعده داده که جای شهید را برای خانواده‌اش پر می‌کند، اما حتماً قصه‌ام را برای علی وقتی بزرگ شد بخوانید.

قصه کودکی‌ام که با پدرم در روضه‌های مولا اباعبدالله الحسین(ع) شرکت می‌کردم، قصه لرزش شانه‌های پدر و من که نمی‌دانستم برای چیست. پدرم با اینکه کارگری ساده بود همیشه از خاطرات حضورش در دفاع مقدس می‌گفت و توصیه می‌کرد:

پسرم، دفاع مقدس و رشادت و مجاهدت برای اسلام و دین هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست و تا دنیا هست مبارزه بین حق و باطل هم خواهد بود ان‌شاءالله روزی هم نوبت تو خواهد شد».

دوران کودکی و مادری که کلید رفتنم به قتلگاه در دستان اوست و او بود که اجازه داد. مادرم همیشه می‌گفت تو را محسن نام گذاشتم به‌یاد محسن سقط‌شده خانم حضرت زهرا(س)». مادر جان، اولین باری که به سوریه اعزام شدم دریچه‌های بزرگی به‌رویم باز شد اما نمی‌دانم اشکال کارم چه بود که خداوند مرا نخرید.


 


.
و تا ابد به آنانکه پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بی مزار بمانند مدیونیم …
.
.
به مادر قول داده بود بر می گردد …
چشم مادر که به استخوان های بی جمجمه افتاد لبخند تلخی زد و گفت :
بچه م سرش می رفت ولی قولش نمی رفت …
.
.
من می خواهم در آینده شهید بشوم …
معلم پرید وسط حرف علی و گفت : ببین علی جان موضوع انشا این بود که در آینده می خواهین چکاره بشین ، باید در مورد یه شغل یا کار توضیح می دادی !!! مثلا پدر خودت چه کاره است ؟
آقا اجازه … شهید …
.
.
 


 

به گزارش تابناک، در ادامه جملاتی ازامام خمینی(ره) درباره دفاع مقدس و منزلت شهدا که در پیام ها و سخنرانی های ایشان نقل شده است را می خوانید:

شهدا شمع محفل دوستانند، شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادی وصولشان "عند ربهم یرزقون" اند و از نفوس مطمئنه ای هستند که مورد خطاب "فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی" پروردگارند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رودآور